قند عسلمون ایلیا

قندکم جمعه تولد مانی پسر گلناز جون بردمت . منو گلناز 18 ساله که دوستیم . قربونت برم تو جشن تولد خیلی بهت خوش گذشت آخه همه مثل خودت پسر بودن دوست دارم   گل پسرم بغل محمدرضا پسر سپیده عزیزم هستی     عزیز دلم از صدای جغ جغه هات خوشت می یاد با سرعت تکونشون می دی فدات بشه مادر ...

ایلیای عزیز من امروز 93 روزه هستش . داره کم کم به من عادت می کنه . با چشماش دنبالم می کنه. به من لبخند می زنه و با تمام وجودم دوستش دارم. به بوی بدنش و به خندیدنش به گریه هاش و نق زدنش به این که از خواب ناز بیدارم می کنه تا بهش شیر بدم! خدایا متشکرم پسرم با تمام وجودم دوست دارم     نمی دانم این 6 ماه مرخصی که 3 ماهش مانده تمام بشه چجوری برم سر کار! !   ایلیا دوست دارم   ...

ایلیای قشنگ مادر 5 ماهگی شما داره تمام میشه 7 اسفند میری تو 6 ماه حالا می تونی با دهان فشنگت صدا در بیاری بوووو بووو کنی می تونی با صدای بلند بخندی پسرم داری بزرگ می شی و ما با عشق فراوان نظاره گر رشد تو هستیم قند عسلم . با تمام وجودم دوست دارم امیدوارم مادر خوبی برات باشم آرزوهای بزرگی برات داریم   ایلیای من  دوست دارم              ...